🤍 رویای زیبای من 🤍

♡ دلنوشته های من ♡

تبلیغات تبلیغات

🍁 رویای من میان برگ‌های سرخ 🍁

گاهی دنیا یه گوشه‌ای برای خودش مکث می‌کنه... مثل اون جنگل نارنجی، با بوی خاک نم‌خورده و فرشی از برگ‌های سرخ. نه پاییز بود، نه بهار. فقط من بودم و صدای آبشاری که از دور، آوازی سپید می‌خوند. ایستادم و زیر لب گفتم: «عجیبه... انگار تو همین‌جایی، حتی وقتی نیستی.» بعد با خنده‌ای خجالتی زمزمه کردم: «کاش این جنگل رازمو لو نده.» پا‌هام آماده‌ی رفتن بودن، اما نگاهم هنوز دنبال صدای آب. احساس کردم همه‌چی یه خاطره‌ست...
در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها